منظور از دیجیتال مجموعهای از سیگنالهای خاموش/ روشن است (میلیونها در هر بار). اصطلاح دیجیتال معمولاً با آنالوگ درک میشود.
رسانه آنالوگ از فرمهای نوسانی پیوسته مثل امواج و نور استفاده میکند، حال آنکه در سیستم دیجیتال، اطلاعات به صورت بیتهای (Bit) خاموش و روشن عرضه میشود. اصطلاح بیت در علوم کامپیوتری و فناوری دیجیتال مفهومی فنی دارد؛ در واقع هر بیت کوچکترین واحد تجزیهناپذیر حافظه یا اطلاعات است که همواره در حالت خاموش یا روشن قرار دارد. این سیستم در ریاضیات رقمی (دوتایی) که در کامپیوتر مور استفاده قرار میگیرد، به صورت ۱ و ۰ (یک و صفر) عرضه میشود.
رسانه دیجیتال همه چیز را به صورت همین ۱ و ۰ نشان میدهد. سطح یک سیدی موسیقی پوشیده از این بیتهاست. نامههای الکترونیک و اسناد اینترنتی به وسیله آنها منتقل میشوند. در سیستم پخش شبکهای دیجیتال، تصاویر به بیت تبدیل میشوند و البته کاربران رسانههای دیجیتال به جای آنها، موسیقی میشنوند و متن و تصویر میبینند و علیالقاعده، در این میان، وظیفه رمزگذاری و رمزگشایی از این دادههای صفر و یکی بر عهده تجهیزات است.
تجهیزات صوتی و تصویری از اطلاعات دیجیتال استفاده میکنند تا صداها و تصاویر را با وضوح مناسب بازسازی کنند. حواس انسان به این وسیله آنها را به صورت پیوسته و ممتد دریافت میکند. این پدیده (یعنی ساخت تصویر با صدا و واحدهای منقطع اطلاعات) در واقع شبیه پدیده نگاه کردن به یک عکس است که از نقاط ریز تشکیل شده. اگر چشم به حد کافی با عکس فاصله داشته باشد، نقاط به یکدیگر پیوند میخورند و اشکال یکپارچه و یکدست به نظر میرسند.
البته میتوان گفت اساس ارتباطات دیجیتال (digital communication) در سطوح گسترده بر همین پدیده استوار است و به همین دلیل میتوان فناوریهای دیجیتال را کاملاً بر اساس جنبههای فنی شناسایی و تعریف کرد. در عین حال، برخی از این فناوریها کارهای متفاوت زیادی انجام میدهند و به شکلهای متفاوتی یک فناوری دیجیتال را به فناوری دیجیتال دیگری مرتبط میسازد -برای مثال ارتباط سیدی با تلویزیونهای وضوح بالا -(HDTV) یا ارتباط اینترنت با موبایل- شیوهای است که در آن اصطلاح دیجیتال به نماد نوعی ارتباطات خاص، زیباییشناسی و حتی نوعی نظم اجتماعی تبدیل شده است.
این اصطلاح برای بسیاری از مصرفکنندگان و بینندگان رسانههای الکترونیک اهمیت چندانی ندارد. با این حال، واژه دیجیتال از سوی صنایع الکترونیک و دستاندرکار سرگرمی به عنوان دال و نشانه مدرنیته، کارآیی و وضوح انتخاب شده است. برای طبقهبندی فناوریهای دیجیتال باید استراتژی مشخصی در بازاریابی داشت و همچنین در قبال رسانهها و کارکردهای مخاطبان. از دیگر سو، باید به ارتباط رسانهها با یکدیگر آگاهی و با آن برخورد دقیقی نیز داشت.
واژه دیجیتال برای اهداف مبتنی بر نظریهها نیز هیچ مفهومی ندارد؛ برای مثال برای پژوهشگری که در حوزه تأثیرات رسانهها کار میکند، مطالعه اعتیاد به تلویزیون از این زاویه که آیا سیگنالهای تلویزیونی دیجیتال هستند یا آنالوگ، هیچ محلی از اعراب ندارد. به همین ترتیب، مفهوم ارتباطات دیجیتال نیز به عنوان مفهومی منتزع و منفرد چیزی جز خیال نیست؛ البته خیالی جذاب که بسیاری از تاریخدانها و حتی همین نظریهپردازها را به خود جذب کرده است.
- انعطاف و افسانه رسانههای همگرا
از آنجا که انواع رسانههای دیجیتال برای ذخیره اطلاعات (متن، صدا، تصویر، سیگنال تلویزیونی و غیره) از یک شیوه استفاده میکنند، رسانههای متفاوت از انعطاف بالقوهای برخوردار شدهاند. مجموعهای از آهنگها را میتوان در یک فایل کامپیوتری ذخیره و با استفاده از نرمافزارهای کامپیوتری به دلخواه در آنها تغییراتی ایجاد کرد و در عین حال میتوان برای تأمین دسترسی همگانی به این مجموعه موسیقی، آن را در سایت اینترنتی مشخصی گذاشت.
نکته دیگر این است که بازسازی و تکثیر کامل و بیعیب و نقص اطلاعات دیجیتال نیز امکانپذیر است چرا که دادههای دیجیتال بر خلاف دادههای آنالوگ کاملاً در قالب صفر و یک و به شکل توالیهای تکرارشونده قابل ذخیره شدن هستند اما همین سهولت تکثیر اطلاعات دیجیتال، در میان شرکتهای دستاندرکار تولید دادههای دیجیتال که در عین حال به دنبال سودآوری هرچه بیشتر هستند، نگرانیهایی را دامن زده است. امکان کپی کردن این اطلاعات و از جمله کپی یک آلبوم موسیقی یا یک فیلم سینمایی با اهداف چنین شرکتهایی مغایرت دارد و این امور در حالی به وقوع میپیوندند که خود این شرکتها به دنبال دیجیتالسازی کل یک فرهنگ هستند.
طرح موضوع انعطاف رسانههای دیجیتال و سازگاری این رسانهها با یکدیگر تا حد زیادی به افسانه شبیه است و حتی میتوان گفت گاه چیزی جز ابزار بازاریابی نیست. شرکتهایی که در عرصه فناوریهای دیجیتال فعالیت میکنند، برای ایجاد رقابت، استانداردهای خاص خود را از جمله در سیستمهایی ذخیره دادهها یا در نرمافزارهای پردازش تصاویر به کار میگیرند و در این حیطه هرگز با یکدیگر همکاری نمیکنند. بنابراین کاربران مجبور میشوند به جای شرکت در یک جهان واحد دیجیتال در دنیای دیجیتال خاص یک شرکت به سر ببرند.
جالب این است که وقتی پای بازاریابی برای همین شرکتها به میان میآید، به جای بحث انعطاف و سازگاری تجهیزات دیجیتال با یکدیگر، هر شرکت با استفاده از عبارات و شعارهای اتوپیایی دنیای واحد، به تبلیغ کالاهای خود میپردازد. واقعیت امر این است که در پشت صحنه این تجهیزات ارتباطی دیجیتال -که قرار است یکپارچه و همگرا شده و از استانداردهای یکسان استفاده کنند- اصلاً چنین قصد و غرضی وجود ندارد و قرار هم نیست که به وجود آورده شود.
کهنه شدن سریع برنامهها و ابزارها که به نظر میرسد امری تعمدی است و همچنین خطاپذیری و نقصهای دستگاهها و تمایل نداشتن شرکتهای جاهطلب به همکاری با یکدیگر باعث شد که بینش آرمانشهری کاملاً پوچ به نظر برسد. با این همه، بسیاری از صاحبنظران، بحث ارتباطات دیجیتال را جدی گرفتهاند و معتقدند این ایده در قیاس با سایر شکلهای الکترونیک یا ارتباط جمعی تفاوت اساسی دارد و ظهور رسانه دیجیتال نویدبخش تحولات اساسی در سازمانهای اجتماعی، رفتار و ضمیر ناخوداگاه انسان است.
خدماترسانی یکپارچه یا همگرایی یکی از افسانههای دیجیتالسازی است که به طرزی پیوسته و مستمر به آن دامن زده میشود و این بحث چیزی جز تمرکز بر جزئیات بیمعنی نیست. براساس این همگرایی که ظاهراً به زودی تحقق نیز خواهد یافت، تمامی وسایل ارتباطی منازل مردم از جمله تلفن، اینترنت، تلویزیون، رادیو و دیگر خدمات ارتباطی، فقط با یک منبع تغذیه خواهند شد. این منبع نیز همان سیمی است که وارد خانه میشود. در حال حاضر تمامی تحقیقات و برخوردهای تبلیغاتی حول همین سیم دور میزند به این معنی که یک کابل فیبر نوری جایگزین سیمهای تلفن، تلویزیون و احتمالاً آنتنهای هوایی خواهد شد.
با این همه، برخی نیز معتقدند که تعداد سیمها -چه پنج سیم یا شش سیم- ارتباطی به عادات استفاده از رسانهها و بحث تعاملی شدن آنها یا دسترسی مردم به منابع تولید محتوا ندارد. از این منظر، همگرایی، پدیدهای خیرهکننده و صرفاً فناورانه، اما از جنبه سیاسی پدیدهای انحرافی و نامربوط به شمار میآید.
در این زمینه دو کتاب وجود دارد که دو دیدگاه کاملاً متضاد را در قبال فرهنگ دیجیتال به تصویر میکشد. از یکسو نگروپونته (Negroponte) ارتباطات دیجیتال را عامل تعیینکننده در تمامی فرهنگها و جوامع میداند و معتقد است ارتباطات دیجیتال عصر حاضر (و آینده) را از گذشته جدا میکند و از سوی دیگر استول (Stoll) اظهار میدارد که بسیاری از شیوهها و کنشهای غیر دیجیتال ویژگیها و اهدافی دارند که فناوری دیجیتال هرگز قادر به تأمین آنها نیست. استول که در پارهای اوقات در استدلالهایش به جای واقعگرایی به نگاهی نوستالژیک تکیه میکند، جاروجنجالهای تبلیغاتی حول و حوش فناوریهای دیجیتال را به طرزی سیستماتیک بررسی کرده و تا حدی زیادی از نیرنگهای تبلیغاتی این عرصه پرده برداشته است.
نوشته: دیوید ای. بلک
منبع: ماهنامه مدیریت ارتباطات- فروردین ۹۲